خلفای اهل سنّت، مغضوب فاطمه زهرا(س) هستند.
« عن عائشة ان فاطمة علیها السلام بنت النبی صلى الله علیه وسلم أرسلت إلى أبی بکر تسأله میراثها من رسول الله صلى الله علیه وسلم مما أفاء الله علیه بالمدینة وفدک وما بقی من خمس خیبر فقال أبو بکر ان رسول الله صلى الله علیه وسلم قال لا نورث ما ترکنا صدقة إنما یأکل آل محمد فی هذا المال وانى والله لا أغیر شیئا من صدقة رسول الله صلى الله علیه وسلم عن حالها التی کان علیها فی عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم ولأعملن فیها بما عمل به رسول الله صلى الله علیه وسلم فأبى أبو بکر ان یدفع إلى فاطمة منها شیئا فوجدت فاطمة على أبی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت وعاشت بعد النبی صلى الله علیه وسلم ستة أشهر فلما توفیت دفنها زوجها على لیلا ولم یؤذن بها أبا بکر و صلى علیها ...» (صحیح البخاری، ج 5، ص 82 – 83)
ترجمه:
«عایشه گفت: همانا فاطمه علیها سلام دختر پیامبر صلى الله علیه وسلم کس فرستاد سوی ابوبکر و میراث خودش از رسول خدا(ص) و از آنچه خدا در مدینه به رسول خدا(ص) بخشیده بود و از فدک و آنچه از خمس خیبر مانده بود را درخواست نمود. ابوبکر گفت: رسول الله(ص) فرموده است: ما چیزی به ارث نمی گذاریم؛ آنچه ترک نماییم، صدقه است. آل محمّد نیز از این مال می خورند؛ به خدا سوگند من چیزی از صدقه ی رسول خدا(ص) را از آن حالی که در زمان خود رسول خدا(ص) بود، تغییر نمی دهم. من حتماً در این اموال چنان رفتار خواهم نمود که خود رسول خدا(ص) رفتار می نمود. پس ابا نمود ابوبکر از دادن چیزی از آن اموال به فاطمه؛ در نتیجه فاطمه بر ابوبکر غضبناک شد در این ماجرا؛ و با او قهر کرد و با او سخن نگفت تا وفات نمود. و بعد از پیامبر(ص) شش ماه زندگی کرد. پس زمانی که وفات کرد، همسرش او را دفن نمود به هنگام شب؛ و به ابوبکر خبر نداد برای دفن فاطمه و خودش بر خودش بر او نماز خواند. ... »
در جایی دیگر از صحیح بخاری آمده است:
« عن عائشة ان فاطمة والعباس علیهما السلام اتیا أبا بکر یلتمسان میراثهما من رسول الله صلى الله علیه وسلم وهما حینئذ یطلبان أرضیهما من فدک وسهمهما من خیبر فقال لهما أبو بکر سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول لا نورث ما ترکنا صدقة إنما یأکل آل محمد من هذا المال قال أبو بکر والله لا ادع امرا رأیت رسول الله صلى الله علیه وسلم یصنعه فیه الا صنعته قال فهجرته فاطمة فلم تکلمه حتى ماتت » (صحیح البخاری، ج 8، ص 3)
ترجمه:
« عایشه گفت: همانا فاطمه و عبّاس(عموی پیامبر) علیهما سلام پیش ابوبکر آمده و میراث خودش از رسول خدا(ص) را درخواست کردند. آن دو در این هنگام زمین خودشان را از فدک و سهم خودشان را از خیبر طلب می کردند. ابوبکر گفت: شنیدم از رسول الله(ص) که می فرمود: ما چیزی به ارث نمی گذاریم؛ آنچه ترک نماییم، صدقه است. آل محمّد نیز از این مال می خورند. ابوبکر گفت: به خدا سوگند امری را که رسول خدا(ص) بر آن دیدم رها نخواهم کرد. عایشه گفت: پس فاطمه با ابوبکر قهر کرد و با او سخن نگفت تا وفات نمود.»
در جایی دیگر از صحیح بخاری آمده است:
«ان عائشة أم المؤمنین رضی الله عنها أخبرته ان فاطمة علیها السلام ابنة رسول الله صلى الله علیه وسلم سألت أبا بکر الصدیق بعد وفاة رسول الله صلى الله علیه وسلم ان یقسم لها میراثها ما ترک رسول الله صلى الله علیه وسلم مما أفاء الله علیه فقال لها أبو بکر ان رسول الله صلى الله علیه وسلم قال لا نورث ما ترکنا صدقة فغضبت فاطمة بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم فهجرت أبا بکر فلم تزل مهاجرته حتى توفیت وعاشت بعد رسول الله صلى الله علیه وسلم ستة أشهر ... .» (صحیح البخاری، ج 4، ص 42)
ترجمه:
«عایشه ام المومنین رضی الله عنها خبر داد که: همانا فاطمه علیها سلام دختر پیامبر صلى الله علیه وسلم از ابوبکر درخواست نمود بعد از وفات رسول خدا(ص) که تقسیم کند( بدهد) میراثش را از آنچه رسول خدا(ص) باقی گذاشته است؛ از آنچه خدا به رسول خدا(ص) بخشیده است. ابوبکر به او گفت: همانا رسول الله(ص) فرموده است: ما چیزی به ارث نمی گذاریم؛ آنچه ترک نماییم، صدقه است. پس فاطمه دختر پیامبر صلى الله علیه وسلم بر ابوبکر غضبناک شد و با او قهر کرد و همچنان با او قهر بود تا وفات نمود. و بعد از پیامبر(ص) شش ماه زندگی کرد؛ ... .»
تا اینجا از معتبرترین کتاب حدیثی اهل سنّت ثابت گشت که حضرت فاطمه زهرا(س) به مدّت شش ماه در زمان حکومت ابوبکر زندگی نمود و در این مدّت نه تنها با او بیعت نکرده، بلکه بر او غضبناک بوده و تا لحظه ی وفاتش از او راضی نگشته است.
حال بر این مبنا بشنوید استدلالهای شیعه را.
استدلال نخست:
طبق آیه ی تطهیر، خداوند متعال تصریح نمود که اهل بیت(ع) به دست خدا از هر پلیدی پاک شده اند. و شکّ نیست که حضرت فاطمه ی زهرا(س) جزء اهل بیت است.
اگر این غضب فاطمه(س) و قهر او حقّ است؛ پس یقیناً ابوبکر باطل بوده است. و اگر بگوییم: که غضب و قهر فاطمه(س) باطل بوده، لازم می آید که آیه ی تطهیر درست نباشد؛ حال آنکه محال است کلام خدا درست نباشد. پس منطقاً باید پذیرفت که ابوبکر در این ماجرا بر باطل بوده است. و کسی که حتّی یک ظلم داشته باشد، نمی تواند امام مسلمین شود. چون حدّ اقلّ شرط امامت، عدالت است. شیعه معتقد است که امام باید معصوم باشد، ولی علمای سنّی عدالت را شرط دانسته اند.
استدلال دوم:
در صحیح بخاری از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمودند: « فاطمة بضعة منى فمن أغضبها أغضبنی ـــ فاطمه پاره ای از من است؛ پس هر کس او را به غضب آورد، مرا به غضب آورده است.» (صحیح البخاری، ج 4، ص 210)
از طرف دیگر دیدیم که طبق نقل بخاری، حضرت زهرا(ص) بر ابوبکر غضب نموده و تا آخر عمرشان هم از ابوبکر راضی نشده است.
پس نتیجه می گیریم که رسول الله(ص) نیز از ابوبکر ناراضی بوده است.
از سوی سوم خداوند متعال فرمود: « إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهینا ــــ آنها که خدا و پیامبرش را آزار مىدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خوارکنندهاى آماده کرده است» (الأحزاب:57)
استدلال سوم:
فاطمه(س) ادّعا داشت که از رسول خدا(ص) ارث می برد؛ و ابوبکر ادّعای آن حضرت را باطل می دانست؛ و ادّعا داشت که رسول خدا(ص) از خودش ارث نمی گذارد.
اگر ابوبکر درست گفته باشد، پس فاطمه(س) مال حرامی را برای خود می خواسته است. در حالی که طبق آیه ی تطهیر، خداوند متعال تصریح نموده که اهل بیت را از ناپاکی ها منزّه ساخته است. پس چگونه ممکن است فاطمه(س) مال حرامی را برای خود بخواهد؟ همچنین علی(ع) در این امر با فاطمه(س) موافق بود. طبق روایت عایشه، عبّاس عموی پیامبر(ص) نیز موافق فاطمه(س) بود. سه نفر که دو نفرشان از اهل بیت می باشند، ادّعای ابوبکر را مبنی بر ارث نگذاشتن رسول خدا(ص) تکذیب نموده اند؛ در حالی که هم علی(ع) هم فاطمه(س) اعلم از ابوبکر بوده اند به احکام اسلامی؛ بخصوص به احکام مربوط به خودشان.